خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - جامعيت اسلام - 24 مهر 1357

عنوان : جامعيت اسلام
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 24 مهر 1357
تاریخ قمری : 13 ذي القعده 1398
جلد : 4

متن :
[بسم الله الرحمن الرحيم ]
توام بودن علم و عمل ؛ و تجسم اعمال
عمل براي نفع جامعه است ؛ عمل براي رشد جوانها و جامعه است ؛ و اين عمل يك عمل روحاني است ، يك عمل الهي است كه همين صورتش در آن عالم هست و شما به آن صورتها مي رسيد در آن عالم كه فوق تصور ماهاست ، آن عالم همه چيزهايي كه دراينجاست ، مثل اين صوتي كه انسان اين را يك جايي منعكس مي شود و پس مي دهد،تمام اين اعمالي كه ما در اينجا انجام مي دهيم اين مثل آن صوت انعكاس دارد. و بعد كه ما از اينجا رفتيم به آن عمل مي رسيم ، مي بينيم . در آيه قرآن هست كه فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره ؛ (1) هركس عمل خيري بكند همان عمل خير را مي بيند، خودش را مي بيند.اين عمل در آنجا به صورتهاي خوب در مي آيد، به صورتهاي مناسب در مي آيد، و ازبعد از مرگ انسان همراه آدم است تا آخر؛ و من يعمل مثقال ذره شرا يره ؛ (2) هركس هرمقدار، هر ذره اي كه عمل شر به جا بياورد، آن هم در آن عالم مي بيند؛ خود او را در آن عالم مي بيند. جهنم و بهشت از عمل من و شما موجود مي شود؛ عمل ما ابزار كار است براي آنجا. بنابراين هدر ندهيد اين عمر را؛ اين عمر شريفي كه خداي تبارك و تعالي به شما داده است كه در اينجا كسب كنيد و كارهاي خوب بكنيد و هدايت كرده شما را براي كارهاي خوب ، كارهاي مفيد براي جامعه ، كارهاي مفيد براي خودتان . اين براي ايناست كه خداي تبارك و تعالي علم داشته است ، مطلع بوده است بر واقعيات كه هر كس هر كاري بكند اينجا، همين كار [را] در آنجا خواهد ديد. نظير دواهايي كه انسان اينجامي خورد، يا سمهايي كه انسان مي خورد در اينجا آثارش را مي بيند، اين هم در آنجاخود عمل را مي بيند. آنجا ديگر انسان خودش را مي بيند. بنابراين ، عقل انسان اقتضامي كند كه اين چند روزي كه در اينجا هست ، اين عمرش را به هدر ندهد كه از بين برود؛بالاتر اينكه در راه شر و در راه بد خرج نكند كه وبال گردنش بشود آنجا. اينجا هر چه كارخوب بكنيد براي خودتان ، براي جامعه تان ، اين [را] در آنجا ان شاءالله مي بينيد.
ضرورت به تاخير نينداختن عبادات و اغتنام فرصت از جواني
و نگذاريد كه براي آخر عمر كار خوب بكنيد. اين خيالي است كه انسان اين خيال راممكن است بكند؛ ولي از آن خيالهاي شيطاني است كه مي خواهد آدم را نگذارد كه كارخير بكند. مي گويد تو حالا جوان هستي ، حالا اول جواني است ، استفاده هاي جواني رابكن ، شهوتها را راه بينداز، مفسده ها را انجام بده ، اين كارهاي زشت را كه دلت مي خواهد بكن ، ان شاءالله در آخر عمر جبران مي تواني بكني . انسان نمي تواند ديگرجبران بكند؛ اگر شما از حالا قيام نكنيد بر ضد شهوات فاسده ؛ از شهوات مطلقاجلوگيري نشده است : شهوات سالم و شهوات غير سالم . نگذاريد خداي نخواسته پايتان باز شود به شهوات غير سالم ، به تعدي به حقوق مردم ، به تعدي به چيزهايي كه از غيره است ؛ و اينجا كه هستيد، اين چند روزي كه همه هستيم و هستيد كه زياد طولاني نيست ،اين چند روز را صرف كنيد در اين تجارتي كه براي شما آن تجارت اثرش تا ابد، تا آخرهيچ وقت نيست كه قطع بشود؛ در عين حالي كه همه ابواب نعمتهاي الهي ، درب آن به روي شما باز است و شما هم استفاده كنيد آزادانه در آن نعمتهاي الهي ، اما حدودش بايدمحفوظ باشد؛ يعني تصرفات ما بايد مطابق قانون باشد. تمام كارهايي كه ما مي كنيم بايدمطابق قانون شرعي باشد، تا اينكه انسان رشد پيدا بكند.
احكام همه جانبه اسلام
قانون الهي غير از اين قوانين دنيايي است ؛ در اين قوانين دنيايي يك جهت ، دو جهتملاحظه شده است و فقط مربوط به همين زندگي اين عالم است ؛ اين همين است ،محدود به همين است . اين هم تمام حدودش را معلوم نيست كه بتوانند همه حدود راتفتيش كنند و آنطوري كه بايد، قانون برايش بگذارند. اما قوانين الهي از قبل از اينكه شما، انسان نطفه اش بيايد در اين عالم ؛ آن وقتي كه وقت ازدواج دو نفر است ، شما حالايك آدم را به نظر بياوريد قبل از اينكه ازدواج بكند پدر و مادر، براي كيفيتش چه تهيه بشود كه اين بچه اي كه مي آيد بچه سالم بيايد، بچه صحيح بيايد، دستور هست ؛ دستورشرعي هست كه چه جور اشخاصي بايد انتخاب بشود، براي زن چه شوهر[ي ] انتخاب بشود، براي شوهر چه جور زني انتخاب بشود. و بعد هم كه ازدواج واقع شد، در حال ازدواج هم تكاليف هست ؛ و اينها همه براي رشد آن ثمره اي است كه بايد بيايد. آن وقتي كه بناست انعقاد نطفه بشود آداب دارد، چيزهايي در آن هست . همه براي اينكه رشد پيدا بشود. آن وقتي كه وقت حمل مادر است ، كه آبستن است مادر به بچه ، اين هم آدابي دارد. آن وقتي كه بچه مي آيد به دنيا، تربيت همان بچه كوچولويي كه تازه متولدشده ، كيفيت معاشرت مادر با آن بچه و تكاليف اين مادر نسبت به آن بچه ، باز يك چيزي دارد. هر چه بچه بزرگ مي شود، تكاليف پدر و مادر نسبت به او زيادتر مي شود؛ وتا آن اندازه كه پدر و مادر مي توانند تربيت كنند، اينها مكلفند بر تربيتش . بعد به يك جايي مي رسد كه تربيت از تربيت پدر و مادري مي گذرد و تربيت معلمي مي شود؛ آنهاهم همه اش آداب الهي دارد. تا آن وقتي كه خود انسان مستقل بشود، باز دارد، باز قوانين هست . قدم به قدم ، اسلام قانون دارد، تا آن وقتي كه مي خواهد بميرد، قوانين هست ؛براي بعد از موت قوانين هست . اينجا كه هستيم ، براي بعد از موتمان هم قوانين تهيه آنجارا هم همين جا قوانين اسلام ، ديده است ؛ مثل قوانين اينجا و بشر نيست كه نتواند جزهمين پرده مادي را ببيند. آنها پرده معنوي را هم ديدند، و قوانين از براي آن هست ؛ وهمه پيغمبرها كه تشريف آوردند، براي تربيت اين بشر به همه ابعادش ، غير انبيانمي توانند به همه ابعاد تربيت بكنند. اگر چنانچه تربيت مرد صالحي هم باشد، يك اشخاص صالحي هم باشند، آنقدري كه مي توانند تربيت كنند، تربيت براي همين زندگيدنياست . اين زندگي دنيا را اداره كند و خوب اداره كند و چه بكند؛ اما از اينكه گذشت ،ورق دوم را كه بعد از اين است ، ديگر بشر دستش به او نمي رسد تا اينكه بچه اش رابخواهد تربيت كند براي آن طرف ؛ اين ديگر به عهده انبياست ، و غير انبيا - از آنها -نمي آيد اين . انبيا هم راجع به جنبه دنيايي كه آمدند، تربيتهايي مي كنند، دستورهايي مي دهند، قوانيني دارند؛ و هم نسبت به جنبه هاي معنوي و اخروي ، يك دستورهاي زيادي و يك راههايي به بشر آموخته اند.
عمر، امانتي الهي در راه خدا
و شما كه جوان هستيد الان ، و نعمت جواني داريد الان ، كوشش كنيد كه يك فردموثر باشيد در اينجا كه الان شما داريد تحصيل مي كنيد؛ كوشش كنيد كه يك فرد موثرباشيد؛ يك آدمي باشيد كه هم براي برادرهاي خودتان ، هم براي خودتان ، براي جامعه خودتان ، براي ملت خودتان ، براي كشور خودتان ، يك شخص مفيد باشيد؛ و كوشش كنيد كه اين عمر را هدر ندهيد كه از دستتان برود، و يكوقتي به سن من كه رسيديد، ببينيدكه ديگر نمي توانيد جبران كنيد. و ديگر بخواهيد فرض كنيد يك كار مثبتي انجام بدهيد،ضعف و نقاهت و امثال ذلك نمي گذارد انسان ديگر به كارش برسد. اين قدرتي كه الان شما داريد، اين قدرت را كه خدا به شما داده است ، صرف خدا بكنيد. امانتي است خداداده ؛ براي او صرف بكنيد. براي او صرف كردن ، اين است كه به خير اين جامعه باشد؛ به خير كشور اسلامي باشد، براي قدرت اسلام باشد، براي بيرون راندن دشمنهاي اسلام باشد؛ براي عقب نشاندن اين اشخاصي [كه ] آمده اند و دارند مال مسلمين را مي خورند وخزاين مسلمين را از بين مي برند، براي اين باشد.
تعمير دو جهان
و آداب و چيزهايي ديگري هم كه هستش از براي زندگي آن طرفتان ، آنها را هم ،همه را ملاحظه كنيد. هم اينجا را تعمير بكنيد و هم آنجا را تعمير بكنيد. تمام قوه راصرف شهوات خداي نكرده فاسد، نكنيد. همه قدرتتان را هدر ندهيد، صرف اين دنيايتنها نكنيد. هم اينجا را داشته باشيد و هم آنجا را داشته باشيد. فقط اينجا نباشد. اسلام مثل مسيحيت نيست كه بگويد برو كنار بنشين ؛ و آن را هم من نمي دانم كه مطلب مطلب مسيح است ، يا مطلب مطلب آخوندهايي است كه به مسيح نسبت مي دهند. من باز نمي توانم بفهمم كه مسيح يك همچو تربيتهايي داشته باشد كه مثلا اين انسان را كه در اين دنيا خدافرستاده و نعمتها را به او داده ؛ مثلا چون [آيا بي دليل ] قطع كرده است اين نعمتها را از اونمي شود اينطور باشد. حضرت مسيح ، پيغمبر بزرگ ، نمي شود كه تربيت اينطوري بكندكه اگر ظالم اين طرف صورتت زد، صورتت را بگير تا يكي هم آن طرف بزند. اين حرف شيطان است نه حرف مسيح . مسيح انسان است ؛ مسيح ، پيغمبر بزرگ است ؛ اين آخوندهايشان ، كشيشها اينها هستند كه همچو حرفهايي درست كردند. خودشان هم عمل نمي كنند، نه اينكه خيال كنيد كه خودشان عمل مي كنند؛ خودشان مي گويند كه رفقايشان عمل بكنند! اين تربيت مسيح اين نيست .
اجتماع احكام اخلاقي و اجتماعي در اسلام
در هر صورت ، اسلام ديگر تزش روشن است ، واضح است . هركس اين احكام اسلام را مي بيند [كه ] اسلام احكام جنگ دارد. اينقدر در قرآن راجع به جنگ با كفار وجنگ با اشخاصي كه فاسد هستند، در قرآن هست : شمشيرها را بكشيد و اين علف هرزه ها را قطعشان كنيد، اينهايي كه مي خواهند بشريت را به فساد بكشانند، اينهايي كه ريختند به جان مردم ؛ شمشير را بكشيد، اينها را قطعشان كنيد يا آدمشان كنيد. اين ، اگربشود آدمشان بكنيد، اگر نه قطعشان كنيد. اين يك چيز فاسد، يكوقت مي بينيد كه يك جامعه را فاسد مي كند. قرآن و اسلام هم راجع به جنگها صحبت دارد، و در قرآن زيادآيات راجع به جنگها هست ، و هم راجع به صلحها صحبت دارد و هم راجع به تربيت اخلاقي حرف دارد، هم راجع به تربيت بدني دارد. همه چيز در قرآن هست . قرآن مشحون از همه اموري است كه انسان به آن احتياج دارد؛ يعني اين آدم يك موجودي است كه احتياجاتش زياد است ، احتياجش ابعاد دارد؛ همچو نيست كه يك نحو احتياج داشته باشد. در حيوانات ، احتياجشان همين احتياج مادي است ؛ ديگر غير از اين احتياجمادي احتياجي ندارند و آنهايي كه ما را دعوت مي كنند به اينكه همين جا و همين ؛ يعني دعوت به اينكه حيوان باشيم ! يك مملكت يك ميلياردي (3) را مي گويند كه همه تان مثل حيوانات بخوريد و بخوابيد؛ هيچ ديگر نباشد چيز ديگر. اين درست نيست . مثل حيوان نيست انسان ؛ انسان فكر دارد؛ انسان قدرتهاي ديگر دارد و آنها بايد به كار بيفتد؛ ومعنويت دارد اسلام . همين طوري كه اينها دنيا را مي گويند، دنيا را عمل مي كند به آن ؛ امادنياي سالم ، نه دنيايي كه مال مردم را بخورد و تعدي به جان و مال مردم بكند. نه ، آن رااسلام جلو مي گيرد و اما راجع به شهوات سالم ، راجع به تفريحات سالمه ، هيچ ، ابدا قرآن و اسلام جلويش را نگرفته است . ايني كه اسلام جلويش را مي گيرد و با او مخالف است ،آن عبارت است از كشيدن مردم به شهوات .
مخالفت با مفاسد
اگر مي بينيد ما يكوقت صحبت ، فرض كنيد در روحانيت يكوقت صحبت مي شود كه اين سينماها چطور، اين سينماهايي كه الان در ايران متعارف است ، براي فاسد كردن نسل جوان است . اينها وقتي كه رفتند يك چند وقتي در اين سينما، فاسد مي شوند. اينها را ماجلوگيري مي كنيم . اگر يك سينماي اخلاقي باشد و علمي باشد، چه كسي جلويش رامي گيرد؟ اما وقتي كه ما مي بينيم كه مملكت ما از سينمايش گرفته تا مدرسه اش استعماري است ؛ يعني از خارج آوردند اينها را براي ما، تحفه هايي است كه از آنجا آوردند براي فاسد كردن نسل جوان ما، همه چيزش را، اگر مسجد هم يكوقت اينطور شد، ما در آن رامي بنديم . اگر مسجدي شد كه اين مسجد دعوتش دعوت فاسد شد، پيغمبر اكرم خراب كرد "مسجد ضرار" را، مسجدي كه درست كرده بودند در مقابل پيغمبر، و تبليغات مي كردند بر ضد اخلاق و بر ضد امثال ذلك ؛ پيغمبر داد خرابش كردند. اگر مسجدي باشد كه مسجد ضرار باشد، مسجدي باشد كه نتوانيم آن مسجد را اصلاحش كنيم ،مسجدش [را] هم خراب مي كنيم ؛ نه اينكه سينمايش را. اينكه ما با سينما مخالفيم ، با ايننحو سينمايي كه اينها دارند مخالفيم ؛ نه با سينما اصلش باشيم . ما چي مخالفيم ؟ چه كارداريم ما با سينما؟ اگر اخلاقي باشد، اگر آزادي باشد، اگر براي تربيت جوانهاي ما باشد،خوب اين هم يك راه تربيت است . اين هم مثل يك معلم خانه ، مثل مدرسه مي ماند،لكن ايران وضعش وضع نمونه است . ايران از اولي كه پاي اين چيزها، اين نفتخوارها درآن وارد شد، از اولي كه اينها آمدند و تفتيش كردند ايران را و شرق را مطالعه كردند وشرق را ديدند و منافع خودشان را در آنجا زياد ديدند - و مخازني كه در آنجا هست ، درشرق هست ، خيلي زياد است و اينها احتياج به آن دارند - اينها از همان وقت شروع كردندبه تبليغات و به كارهايي ؛ به اينكه ما را بد تربيت كنند، ما را استعماري تربيت كنند، عقل مارا يك عقل ناقص به بار بياورند، نگذارند كه ما رشد بكنيم ، نگذارند مدارس ما انسان تربيت كند، يك آدم صحيح تربيت كند. همه چيزهايي كه اينها براي ما تهيه ديدند، همه اينها براي جوانهاي ما مضر است . چون مضر است اينها، ما مضراتش را با آن مخالف هستيم ، و هر عاقلي بايد مخالف باشد. و اما اگر يك چيزي باشد كه داراي منفعت باشد،منفعت عقلي و عقلايي داشته باشد، كسي مخالف با آن نيست . در هر صورت ، اينها براي خاطر اينكه منافع ما را ببرند، تبليغات كردند، و آن حرفها را زدند و الان هم دارند مي كنندو الان هم دارند منافع ايران را مي برند و مي خورند و تقريبا. . . .
لزوم همگامي با نهضت ايران
شما آقايان بايد برنامه تان اين باشد كه علاوه بر اينكه خودتان را تربيت بكنيد، برنامه اين باشد كه الان كه ايران قيام كرده است و يك نهضت بزرگ انساني - اسلامي كرده است ، شما هم با آنها هم قدم باشيد، با آنها همراهي بكنيد؛ هر مقداري كه مي توانيد. هركدام در هر جا هستيد؛ هر مقداري كه مي توانيد. انسان بايد به همان مقدار به اين ملت ضعيف و اين ملتي كه براي ماها، براي خود شما، همه قيام كرده اند، بايد كمك بكنيم ،بلكه ان شاءالله اين ماده فساد قطع بشود و دست اينهايي كه همه چيزهاي ما را دارند از بين مي برند و تمام مخازن ما را دارند غارت مي كنند، قطع بشود و براي خودتان بماند. اين محصل حرف ماهاست . حالا ديگر روزنامه [ها] هر چي مي خواهند بنويسند و [اينكهمي گويند] مي خواهند آخوندها مردم را برگردانند به عصر بربريت ، اينها همه تبليغات است براي خوردن نفت ! اين چشمهايتان را باز كنيد، گوشهايتان را هم باز كنيد؛ اينهاتمامش براي اين است كه مي خواهند نفتهاي ما را بخورند، مي خواهند منافع شرق راببلعند. ما حرفمان اين است كه بايد شما به امريكايي ها مي گوييم ، به شوروي مي گوييم ، به اينهايي كه او، گازش را مي برد و او، نفتش را مي برد، مي گوييم كه ما مي خواهيم شمانبريد، ما مي خواهيم اينها براي خودمان باشد، ما مي خواهيم كه اين سلسله پهلوي كه به شما دارد خدمت مي كند و به ما خيانت ؛ اين نباشد. يك كسي خودمان تعيين مي كنيم باشد. اينها هميشه خلافش را به روزنامه هايشان مي گويند بنويسند. ان شاءالله همه تان موفق باشيد؛ همه تان مويد باشيد؛ خدمتگزار باشيد ان شاءالله .
پانویس :
1- سوره زلزال ، آيه 7.
2- سوره زلزال ، آيه 8.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 172,012,685