خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - مصاحبه - نهضت ايران ، صد در صد اسلامي - تشكيل اسرائيل و فاجعه اي دردناك - 24 آذر 1357

عنوان : نهضت ايران ، صد در صد اسلامي - تشكيل اسرائيل و فاجعه اي دردناك
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 24 آذر 1357
تاریخ قمری : 14 محرم 1399
جلد : 5

متن :
سئوال : [مولانا الامام ، بدون شك زندگي طولاني شما پر از تجربه هاي مختلف و تغييرات و تحولاتي بوده است ، و اين سبب شده است كه امروز از موضع قوي با مسائل برخورد كنيد و خواسته ها و نظرات خودرا خيلي واضح بيان نماييد. مضافا بر اينكه ميليونها نفر از مردم ايران از رهبري شما در مبارزه خودبرخوردارند. از حضورتان تقاضا داريم كه مهمترين مراحل اين تجربه هاي تاريخي و آثار آنها را كه درخط امروزي مبارزه شما تبلور يافته است ، بيان نماييد. ]
جواب : پيش از بيان تجربيات دوراني كه من خودم شاهد آن بوده ام ، تذكر و توضيح يك نكته لازم است . و آن اينكه نهضت موجود ملت ايران ، همچنان كه بارها گفته ام يك نهضت صد درصد اسلامي است و خط مشي و هدفها و راههاي آن از اسلام الهام مي گيرد. اگرملت ايران حاضر به سازش با شاه نيست ، كه يك فرد ظالم و جنايتكاري است ، به اين دليل است كه اسلام اجازه نمي دهد كه ظالمي بر مردم حكومت كند. ملت ايران ، با رژيم سلطنتي مخالف است ، زيرا رژيمي است تحميلي كه هرگز متكي به آراي ملت نبوده و ازاين جهت به شكل بنيادي ، مخالف با اراده و خواست مردم است ، و خود را موظف به تامين هدفها و خواسته هاي مردم نمي داند و حكومت چنين رژيمي ، حكومت طاغوتي است و اسلام اطاعت از اين حكومت را بر مردم حرام كرده و مبارزه با حكومت طاغوتي را واجب شمرده است . و اين مبارزه ، از ابراز تنفر از ظلم كه پايين ترين مرتبه نهي از منكراست ، شروع شده ، تا قتال و جنگ با دشمن ادامه دارد، تا ظلم و ظالم از بين برود وحكومت عدل اسلامي مستقر گردد. و اگر ملت ايران عليه تسلط اجانب مبارزه مي كند،باز هم از اسلام دستور مي گيرد، زيرا مردم مسلمان حق ندارند كه غير مسلمين را در امورخود دخالت بدهند، كه مسلط بر سرنوشت آنان شوند. و واجب است كه با اين مسلطمبارزه اسلامي كنند، تا استقلال جامعه خود را به دست بياورد. و نسبت به تجربه هاي عمرخودم ، ما مي بينيم كه رضاخان كه هيچ گونه صلاحيت حكومت را نداشت ، به زور اجانب و برخلاف ميل ملت ، بر مردم ايران تحميل شد و با روي كار آمدن رضاخان اين سه اصل اسلامي در امر حكومت پايمال شد، اول اصل لزوم عدالت در حاكم اسلامي و دوم اصل آزادي مسلمين در راي به حاكم و تعيين سرنوشت خود و سوم اصل استقلال كشوراسلامي از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمين . و اگر در آن روز براي احياي اين سه اصل اسلامي اقدام شده بود، كار به اينجا نمي كشيد، و ديده ايم كه رضاخان چه جناياتي نسبت به كشور اسلامي و ملت مسلمان ايران مرتكب شد. بعد از سقوطرضاخان ، پسرش محمدرضاخان سر كار آمد و برخلاف اصول سه گانه فوق ، حكومت رادر دست گرفت و در آن موقع هم قدرتي نداشت . از اين جهت به خواسته هاي جزئي مردم كه پدرش ناديده گرفته بود، تن داد و بعد كه مسلط شد، جناياتي مرتكب شد كه دست كم از پدرش نداشت . و در 25 سال پيش كه شاه ضعيف شد و فرار كرد، (1) اگرمخالفين در آن روز به اين اصول سه گانه اسلامي توجه مي كردند و كار شاه را يكسره مي كردند به اينجا نمي كشيد. و ديديم كه شاه بعدا مسلط شد و در اين 25 سال وبخصوص در اين پانزده سال اخير جناياتي مرتكب شده است كه روي مغولان وچنگيزها را سفيد كرده است ، كه ابعاد جناياتش در بيان نمي گنجد. و از اين رو در اين مرحله حساس ، ملت ايران تصميم گرفته است كه متكي به اسلام و با الهام از اصول مترقي اسلام ، نهضت خود را به پيش برد و بر اساس قواعد و ضوابط اسلامي ، جامعه خود را ازنو بنا كند و هيچ گونه سازش و راه ميانه و امثال اين توهمات را نپذيرد.
-[در سال 1948 فلسطين غصب شد و با همكاري دولتهاي بزرگ استعماري ، خواب صهيونيستي تحققيافت . اين فاجعه بر مردم ايران چه تاثيري در آن زمان گذاشت ؟ و چه عكس العملي داشت ؟]
-بحق بايد گفت كه غصب فلسطين به دست اسرائيل متجاوز و با همكاري دولتهاي بزرگ استعماري ، براي همه مسلمين و نيز براي مسلمانان ايران فاجعه بود، فاجعه اي بسياردردناك . و بايد گفت متجاوز اصلي در اين فاجعه همان دولتهاي استعماري آن زمان بودند كه اين توطئه را عليه مسلمين در اين منطقه طرح ريزي كردند و كشورهاي اسلامي از دست ابرقدرتها مصيبتهاي زيادي ديده اند و اين هم يكي از مصايب بزرگ بود، منتهابه دست صهيونيستها.
ملت ايران - نه شاه و دولت او - به دليل احساس عميق اسلامي خود از دست رفتن فلسطين را به مثابه از دست رفتن پاره اي از پيكر خود مي دانست . و به همين دليل هميشه ، علي رغم همكاري شاه و دولتهاي دست نشانده او با اسرائيل ، عميقترين احساسات پاك خود رانثار مبارزين فلسطيني كرده است . من بيش از پانزده سال است كه مكرر به همكاري شاه ودولت او با اسرائيل اعتراض كرده ام . و چه بسيار از ايرانيان ، از روحاني و غير روحاني به دليل اعتراض به تجاوزات اسرائيل ، به زندان رفته اند و شكنجه ديده اند. و ما هميشه به عنوان يك وظيفه اسلامي تا حد امكان از فلسطين دفاع كرده ايم و به خواست خدا هميشه در كنار ساير مسلمين به اين وظيفه الهي عمل خواهيم كرد.
-[بايد دانست كه تجربه مصدق به همه ثابت كرد كه علل شكست را جستجو نمايند و نتيجتا به گروههاي مختلف سياسي نشان داد كه بايد روش مبارزه را تغيير دهند. تقاضا داريم نتايجي را كه از اين تجربه گرفته ايد بيان نماييد. آنچنان تجاربي كه شما را در ايجاد اطمينان و رابطه محكم با ملت ياري نمود. ]
-من هميشه با روشهاي مسالمت آميز مخالفت كرده ام ، شاه به هيچ وجه نمي تواند و نبايدسلطنت كند.
-[همان طور كه مي دانيد، انقلاب فلسطين در اوايل ژانويه سال 1965 شروع شد و پس از شكست 1967،قدرت و گسترش يافت . آيا اخبار آن به ملت ايران مي رسيد؟ به چه وسيله اي ؟]
-آري خبر مي رسيد. به همان وسيله اي كه به ساير كشورها مي رسيد. البته رژيم ايران سعي مي كرد كه اخبار جنگ مسلمانان با كفار را به نفع كفار گزارش كند و اين كار را هميشهكرده است و هميشه اعراب را مشتي مردمي كه مسائل را درست درك نمي كنند، معرفي كرده است . رژيم ، يكي از پشتيبانان بزرگ اسرائيل است . راديو ايران و وسايل ارتباطجمعي همه ، چه آنها كه از خود رژيم است و چه آنها كه زير فشار رژيم بودند، به نفع اسرائيل كار مي كردند و اين ما بوديم كه از اول با تمام برنامه ها مخالفت كرديم و اكنون نيزمي كنيم .
-[در دهه 1960 شاه چيزي به نام "انقلاب سفيد" براي اصلاحات ارضي و تغييرات اجتماعي اعلان كرد.تقاضا داريم حقيقت اين نمايشنامه را بيان نماييد. بخصوص اينكه بعضي از وسايل تبليغاتي ، اين روزهامثل "پاري ماچ " ادعا مي كنند كه يكي از علل انقلاب رجال ديني ، حسادتشان نسبت به شاه به خاطر اين است كه زمينهاي ايشان را مصادره كرده است و نيز به خاطر اجراي اصول "انقلاب سفيد" است . ]
-شاه پس از سالها فكر و مشاوره با حاميان خارجي اش طرحي تهيه كرد كه هم بتواند ايران را به نفع خود و اربابانش غارت كند و هم به خيال خام خود، زمينه هرگونه انقلاب داخلي عليه خود را نابود كند. براي توجيه برنامه هاي ضد ملي خود ابتدا موضوع اصلاحات ارضي را به ميان كشيد، به اين اميد كه دهقانان محروم و فقير ايران را به بهانه صاحب زمين شدن بفريبد و آنان را عليه مخالفين خود بسيج نمايد. البته اوج داستان غم انگيز شاه براي مردم ايران ، اصلاحات ارضي بود. ولي مسئله آزادي زنان را هم به اين نقطه اوج به اصطلاح انقلاب خود اضافه كرد و ساير مواد به اصطلاح انقلاب سفيد، هر يك نيز دراين نمايش مبتذل نقش خاصي ايفا كردند. و اما نتيجه چه شد؟ نتيجه اينكه ، كشاورزايراني كه فقير و محروم و گرفتار چنگال مالكين بزرگ ، كه همه از قماش خودشان بودند،بود روز به روز بر فقرش افزوده شد، و سرانجام ، براي لقمه ناني به شهرها روي آورد.شاه بلافاصله از اين بازار كار ارزان سوءاستفاده كرد و به بهانه صنعتي كردن كشور، راه رابراي سرمايه گذاران خارجي و داخلي در موسسات صنعتي هموار كرد. و نيز همان مالكين بزرگ را مي بينيم كه امروز به صورت كارخانه داران بزرگ كه همه از وابستگان وسرسپردگان رژيم هستند ظاهر شده اند. ديروز اگر كشاورز ايراني براي كوچكترين تخلف از دستور ارباب ظالم خود، به زير شلاق مي رفت و اموالش تاراج مي شد، امروزهم كارگران براي به دست آوردن حقوق حقه خود، زير فشار كارخانه داران به توسطمزدوران رژيم به گلوله بسته مي شوند. و در بعضي از روستاها كه روستايياني كه حاضر به مهاجرت نشدند، چون داراي زمينهاي نسبتا مرغوبي بوده اند، از خانه هايشان آواره كردند و زمينهاي مرغوب را به نفع دربار و سرسپردگان دربار تصاحب نمودند. شاه براي ملت ايران دست به اصلاحات ارضي نزده است ، بلكه طراح اصلاحات ارضي يعني امريكا و ساير دول استعماري اقدام به اصلاحات ! كرده است ، زيرا نتيجه اصلاحات ارضي شاه ، اين شده است كه امروز در حدود نود درصد مواد غذايي ايران از خارج بخصوص از امريكا تامين مي شود، و نتايج خانمانسوز اصلاحات شاه به همين جا تمام نمي شود. مزدوران شاه گفته اند كه علماي مذهبي به دليل اينكه اصلاحات ارضي زمينهاي آنان را از دستشان بيرون برده ، عليه شاه قيام كرده اند. كدام زمينها؟ كدام يك ازعلماي ديني از مالكين ايراني بوده اند. زندگي علماي ديني كه با سادگي در حد مردم معمولي است ، آيا نياز به زمينداري دارد؟! تمام دروغهاي شاه و حاميانش براي ملت ايران روشن شده است . ابعاد خيانت شاه در زمينه مسائل اقتصادي به اين مسائل تمام نمي شود. شاه از آزادي زنان صحبت مي كند. آزادي كدام زن ؟! در ايران زنان باشخصيت كه خواستار حقوق انساني خود هستند و اكثريت زنان ايراني را تشكيل مي دهند، امروز همه عليه شاهند و سرنگوني او را خواستارند و همه آنان امروز مي دانندكه آزادي زن در منطق شاه يعني به انحطاط كشانيدن زن از مقام انساني او و در حد يك وسيله با او رفتار كردن . آزادي زن در منطق شاه ، يعني پركردن زندانها از زنان ايراني كه حاضر نيستند به پستيهاي اخلاقي شاهانه تن بدهند.
-[اين روزها، ملاحظه مي شود كه يكي از شعارهايي كه مردم در خيابانهاي شهرهاي ايران مي دهند وهمچنين خود شما مي دهيد اين است كه كساني كه مي كوشند سازش كنند خائن هستند. تقاضا داريم محتواي اين شعار و عواقب آن "سازش " را بيان نماييد. ]
-سازش با شاه يعني سازش با ظالمي خائن و سازش با چنين موجودي ، پيداست كه خيانت به ملت ايران و اسلام است . و اما راه حلهاي ميانه را قبلا توضيح دادم كه چرا نمي پذيريم . -[آيا ممكن است از چگونگي روابط بين خود و مقاومت فلسطين گفتگو كنيد؟ معروف است كه بين شاه و اسرائيل روابط آشكاري در ميدانهاي مختلف برقرار است و بخصوص اينكه شاه ، اسرائيل را به نسبت زيادي از طريق ارسال نفت كمك مي كند. تقاضا داريم بعد از آزادي ايران از حكم شاه ، روابطخود را با اسرائيل بيان نماييد. ]
-همان طور كه قبلا اشاره كردم ، ما هميشه در حد امكانات و قدرتمان از برادران فلسطيني براي پايان دادن به تجاوز اسرائيل و آزاد كردن اراضي اسلامي از دست اسرائيل غاصب ،حمايت مي كنيم و هرگز كمترين كمكي به اسرائيل نخواهيم كرد.
-[درباره جمهوري اسلامي با يك برداشت عمومي بگوييد و آيا روابط جمهوري اسلامي با دو كشوربزرگ چگونه است ؟]
-جمهوري اسلامي به اين معني است كه قانون كشور را قوانين اسلامي تشكيل مي دهد،ولي فرم حكومت اسلامي جمهوري است . به اين معني كه متكي بر آراي عمومي است .و روابط ما با تمام كشورها بر اساس احترام متقابل به طوري كه نه به آنها ظلم مي كنيم و نه به آنها اجازه ظلم را مي دهيم .
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 171,994,157