خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - برترين هجرتها، هجرت از نفسانيات - 16 دي 1358

عنوان : برترين هجرتها، هجرت از نفسانيات
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 16 دي 1358
تاریخ قمری : 17 صفر 1400
جلد : 12

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
برترين هجرتها
من يك قدري حالم البته مقتضي نيست كه شما را زحمت بدهم . لكن چند كلمه [صحبت مي كنم ]. شما از قراري كه ذكر كردند از گروه "هجرت " هستيد. هجرت يك معناي بزرگي است . و از همه هجرتها [مهمتر] هجرت از خودبيني و راه افتادن از اين انانيت نفس و هجرت از خود به خداست . هجرت رسول اكرم ، از مكه به مدينه براي اين بود كه به بشر راه هجرت را، اين هجرت از خود به خدا را نشان بدهد. تعليمات انبيا براي همين هجرت است كه ما از ظلمات ، از تاريكيها، از خودخواهيها، از نفسانيتها، هجرت كنيم به سوي خدا و پشت كنيم به خودمان و به آمال شيطاني خودمان ؛ و رو كنيم به خداي تبارك و تعالي : و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله . (1)
محتمل است كه همين هجرت از خانه ، طبيعت باشد؛ از جهت نفس باشد. ممكن است "بيت " همين بيت نفس انسان باشد. يعني همين طبيعت كه بيت نفس است و نفس دراو محبوس است . ممكن است [معناي ] آيه شريفه اين باشد كه كسي كه از اين بيت نفس خارج شد، "مهاجرا الي الله و رسوله " رو آورد به خدا و رسول ، و از آن چيزهايي كه وادار مي كند انسان را [براي ] توجه به دنيا، توجه به آمال دنيايي ، و باز مي دارد انسان را ازرسيدن به خدا، از رسيدن به حقيقت اين تعلقاتي كه انسان دارد به دنيا، كه هر انساني تعلقبه دنيا دارد، و نفس متعلق به دنياست ، توجه به خود و آمال خودش دارد و اگر چنانچه كسي از اين بيت ، از اين بيت ظلماني ، از اين بيتي كه ما را باز مي دارد از وصول به كمالات انساني ، كسي خارج بشود از اين بيت و رو بياورد به خدا، هجرت كند به سوي خداي تبارك و تعالي و رسول خدا، كه آن هم هجرت به خداست ، برسد تا آنجايي كه "ادركه الموت " حالا يا "ادركه الموت "، يعني آن موت اختياري كه از براي اولياي خدا هست كه از همه آمال خودشان دست برمي دارند و فاني مي شوند در حق تعالي ، يا اينكه در اين مهاجرتي كه [مي كند] ادراك موت بشود همان موت معهود، اين وقع اجره علي الله - اين ديگر هيچ - بنابر آن احتمال اول ، ديگر اجري جز اينكه خدا به او بدهد اجر ديگري رانمي خواهد. اصلا براي او ديگر آمال و آرزويي نيست . فقط خدا را مي خواهد.
الهي شدن اعمال در پرتو هجرت از نفسانيات
شما كه اين اسم را براي خودتان انتخاب كرديد و "هجرت " [را كه ] اسم شريفي است ، انتخاب كرديد توجه به اين داشته باشيد كه از زير بار مسئوليت اين اسم هم بيرون بياييد، و هجرت بكنيد. توجه بكنيد به اينكه اين دنيا هر چه باشد مي گذرد. هر چه علاقه بيشتر باشد سخت تر مي گذرد. هر چه توجه به اين دنيا باشد، علاقه به اين دنيا باشد،سخت تر مي گذرد. در عين حالي كه اولياي خدا اين هجرت را كرده بودند، مع ذلك آن فعاليتهايي [هم ] كه براي رضاي خدا و براي رساندن نفع به برادرها و خواهرها بوده است مي كرده اند. اين هجرت اگر ان شاءالله تحقق پيدا بكند، موجب اين مي شود كه كار انسان الهي مي شود. الان هر عملي كه از ماها صادر مي شود عملي است كه نفس در او وخودبيني در او هست و اين عمل نفساني است ، عمل شيطاني است . اگر آن هجرت حاصل بشود و مهاجر الي الله و رسول انسان بشود، آن وقت تمام اعمالي كه به جامي آورد اعمالي است كه روحاني است ؛ اعمالي است الهي . همه اعمال را به جا مي آورد.جنگ مي كند، جنگش الهي است . كسب مي كند، كسبش الهي است . همه كارهايي كه ديگران هم مي كنند انبيا هم همه آن كارهايي كه ديگران مي كردند كارهايي كه مربوط بهمعيشت بود، مربوط به زندگي بود، مربوط به اداره كشور بود، مي كردند.
تمايز اعمال در الهي بودن و غير الهي بودن آن
پيغمبر جنگ مي رفتند و معاشرت با اشخاص مي كردند، زندگي عادي مي كردند،لكن زندگي الهي بود. چند نفر كه با هم نشسته بودند فرض كنيد همه يك كار را انجام مي دادند، و بين آنها پيغمبر اكرم بود و اشخاصي كه تبعيت مطلق از او كرده بودند بود ومنافقها هم بودند و آنهايي كه هجرت نكرده بودند آنها هم بودند، كار [همه ] به حسب صورت مثل هم بود: همه جنگ مي رفتند، همه فرض كنيد كار ديگر مي كردند ؛ لكن معناش با هم فرق مي كرد. آن كاري كه از رسول خدا - صلي الله عليه و آله - صادر مي شدبا آن كاري كه از يك منافق صادر مي شد در صورت يكي بود؛ معناش دوتا بود. آن الهي بود؛ اين شيطاني بود. آن كسي كه گرفتار اين ظلمتها هست كارهايش هر چه كار هم بكند،نورانيت ندارد؛ ولو كارهايي كه عبادي باشند باز آن نورانيت درش نيست ؛ فقط يك اداي تكليفي است . نماز مي خواند، [اما] نماز [او] يك اداي تكليفي است كه معاقب نيست براي اينكه [نگويند] چرا نخواندي . لكن نماز، او را راه نمي برد. بايد اين عباداتي كه به جا مي آوريم اينها ما را راه ببرند؛ ما را مهاجر كنند.
كوشش كنيد كه كارهايتان كارهاي الهي باشد؛ براي خودنمايي نباشد؛ براي اين نباشدكه ديگران از شما تعريف كنند؛ براي اين نباشد كه از شما مدح و ثنا بكنند؛ براي خداباشد. وقتي كار براي خدا باشد، آن كار نوراني است . هر مقداري از نماز را كه توجه به خدا داريد، اين مقدار نورانيت پيدا مي كند و بالا مي رود. و هر مقداري كه غافل هستيم ،آن مقدار نورانيت ندارد و طرف ملكوت نمي رود. همه كارها اينطوري است . فرق ما بين اوليا و ديگران در صورت هيچي نيست ؛ گاهي وقتها ديگران از اوليا خوش اندامتر هم بوده اند؛ در معناست فرق . فرق معنوي است . كه دارند، اعمالشان با هم فرق دارد. از حيث معنويت يك ضربت علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين (2). البته آن ، جهت مقابله كفر واسلام با هم بوده لكن اگر اين را يك كسي ديگر هم مي كرد اينطور نمي شد كه افضل ازعبادت ثقلين باشد. اگر كسي گرفتار نفس باشد، ولو همان عملي كه از علي - عليه السلام -[از او] صادر شده بود و فتح حاصل مي شد به [ضربت ] او، غلبه بر كفر هم حاصل مي شد، لكن "اسمش " عبادت بود، تا برسد به اينكه از عبادت ثقلين بالاتر باشد. اين يك روحي در آن عمل [هست ]، يك الهيتي هست ، يك توجه به خدايي هست ، كه آن عمل را فضيلت مي دهد و از عبادت ثقلين بالاتر مي كند. دست ما از اينها كوتاه است . لكن مي توانيم اينقدر كه يك شباهتي ، يك شباهت دور، خيلي دور [داشته باشيم ]. به هر حال كارهامان از آن وسوسه هاي شيطاني خالص باشد. آنقدر[ها] مجاهده كنيد كه بتوانيد اين كار را بكنيد. كه اين مقدمه هجرتي است كه شما براي خودتان انتخاب كرده ايد.
من اميدوارم كه شما در اين هجرت موفق باشيد و به كمال مطلوب برسيد؛ و همه باسعادت و سلامت باشيد. خداوند همه تان را حفظ كند.
پانویس :
1- سوره نسا، آيه 100: "و آنكس كه از خانه خود به سوي خدا و رسول او هجرت كند، سپس مرگ او را در يابد،بدرستي كه پاداش او برخداست ". 2- بحارالانوار، ج 39، ص 1 - 2، ح 1.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 87,299,195