خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - قانون اساسي جمهوري اسلامي و كارشكني غرب باوران - خطر روشنفكرمابهاي غربزده - 25 خرداد 1358

عنوان : قانون اساسي جمهوري اسلامي و كارشكني غرب باوران - خطر روشنفكرمابهاي غربزده
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 25 خرداد 1358
تاریخ قمری : 20 رجب 1399
مکان : تهران ، شميران ، دربند
جلد : 8

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
مسئله قانون اساسي و مجلس شورا و كارشكني گروهكها
وقت من كم ، و هوا گرم ، و شما عزيزان من در توي آفتاب و مكان ضيق و فشرده درزحمت هستيد. ولي من چند كلمه با شما صحبت مي كنم . بعض مسائل ، مسائل اصلي است ؛ مسائلي است كه بنياد مسائل ديگر است ؛ مسائلي است كه حفظ كيان اسلام و حفظاستقلال كشور به آنها بسته است و بعد از اينكه اين مسائل اصلي تحقق پيدا كرد، مسائل ديگري است كه آن مسائل بايد دنبال بشود.
ما الان مبتلا هستيم به يك رشته از مسائل اصلي كه اسلام به آن بسته است و استقلال كشور. بايد همه ما تمام هم مان را و تمام قدرتمان را صرف در اين مسائل اصلي بكنيم وبعد از آنكه ايران مستقلي و اسلام پياده شده اي داشتيم ، دنبال مسائل فرعي برويم ، وان شاءالله آن مسائل را هم متحقق كنيم .
الان مسئله اي كه در پيش است ؛ يكي مسئله قانون اساسي است ؛ و يكي تشكيل مجلس شورا. اين دو مسئله بر ساير مسائل مقدم است . كوششها هست براي اينكه نگذارند اين قدم ثاني را ما برداريم . چنانكه كوششها كردند كه نگذارند رفراندم حاصل بشود راجع به اصل جمهوري .
قشرهاي مختلف ، ريشه هاي فاسد رژيم سابق ، عمال فاسد اجانب ، جديت كردند كه پس از آنكه شكست خوردند و رژيم منحوس شاهنشاهي مدفون شد، نگذارندجمهوري اسلامي تحقق پيدا بكند. طرحها ريختند و كارشكنيها كردند. طراحان نوكراجانب طرح ريختند؛ و ريشه هاي فاسد رژيم سابق كارشكنيها كردند. تحريم كردندرفراندم را؛ آتش زدند صندوقهاي بعضي از بلاد را؛ مانع شدند از اينكه راي بدهند دربعضي از موارد، لكن شكست خوردند، آن هم شكستي كه در تاريخ نظير نداشت !
دو شكست اينها تاكنون خورده اند كه هر دوي اين دو شكستها در تاريخ بي نظير ياكم نظير است : يكي شكست در مبارزه بين ملت و رژيم با همه قدرتي كه داشت و با همه پشتوانه ها كه از قدرتهاي بزرگ داشت . اين شكست شكستي بود كه در دنيا سابقه نداشت كه يك ملتي با دست خالي ، يك ملتي كه هيچ نداشت ، بر يك رژيمي كه همه چيز داشت غلبه كند. البته نيروي ايمان ، نيروي اسلام ، موجب اين غلبه شد. وقتي نيروي اسلامي بود،تمام قشرها متصل شدند به هم . قشر روحاني ، قشر دانشگاهي ، قشر ارتش ، همه به هم متصل شدند و همه با هم اين سنگر بزرگ را، اين سد بزرگ را، شكستند. و اين نيروي ايمان بود. قدم بعد، قدم رفراندم بود. مخالفين ما با رفراندم مخالفت كردند و كارشكني كردند. لكن ملت ما به نيروي ايمان پيش برد. و رفراندمي كه در ايران واقع شد نه در ايران و نه در ساير جاها سابقه نداشت . با اين عشق و علاقه ، با اين محبت و همبستگي ، كه 99 وبيشتر، يا 99 درصد، قدري اين طرف و آن طرف ، شما پيروز شديد. در اين دو قدم ،پيروزي مال شما، و خذلان و رسوايي مال مخالفين شماست .
حالا به قدم سوم رسيده است كه باز مخالفتها شروع شده است . با بهانه هاي مختلف جنود شياطين دور هم دارند جمع مي شوند. بهانه هاي مختلفي كه سابقا هم اين بهانه ها راداشته اند. حالا كه بناست قانون اساسي در دسترس ملت گذاشته شود تا هركس هر مطلبي دارد پيشنهاد كند، و بعد نمايندگان مردم ، نمايندگان منتخب از طرف خود ملت ، قانون اساسي را بررسي كنند. با همه مطالبي كه قشرهاي مختلف و به اصطلاح ، حقوقدانهابررسي كنند، و همه مطالب را روي هم بريزند، و قانوني كه نوشته شده است اگر نقص دارد رفع كنند نقص را، و اگر اشكال دارد، اشكال را مرتفع كنند، حالا هم بهانه گيرها،آنهايي كه شكست خورده اند در آن مراحل ، مي خواهند در اين مرحله خرابكاري كنند. بيدار باشيد برادران ! دشمنان خودتان را بشناسيد. مي خواهند نگذارند قانون اساسي بر طبق آنطوري كه اسلام حكم مي كند تصويب شود. بايد حقوقدانهاي غربي نظربدهند؟ ما مي خواهيم قانون اسلامي بنويسيم ، از غرب بيايند نظر بدهند؟! يا غربيها بيايندنظر بدهند؟ يا غربزده ها بيايند نظر بدهند؟ حقوقدان اسلامي ما مي خواهيم ، و اين حقوقدانها، اسلام را نمي دانند يعني چه ! البته بعضي از آنها.
سخني با غرب باوران
من . . . به طور كلي مي گويم ، از باب اينكه آنهايي كه در قشر اسلامي هستند و مطالعات اسلامي دارند خارج هستند. من با آن غربزده ها صحبت دارم . با آنهايي كه تحت تاثيرغربزده ها واقع مي شوند صحبت دارم . بايد قانون اسلامي ما را از غرب بگيريم ؟! ازغربزده ها بگيريم ؟ بايد ديد كي صلاحيت دارد، چه حقوقداني صلاحيت دارد، كه درقانون اساسي ما نظر بدهد. ما كه مي خواهيم جمهوري اسلامي تحقق پيدا بكند و قانون اساسي جمهوري اسلامي مي خواهيم تدوين كنيم ، ما بايد دنبال آنهايي [باشيم ] كه حقوقدان غربي هستند؟! - اگر باشند - روشنفكراني كه از اسلام بي اطلاع هستند ونمي دانند اسلام چيست ، هر وقت ما خواستيم قانون اساسي جمهوري يا جمهوري دمكراتيك را تدوين كنيم ، شما آقاياني كه حقوقدان هستيد، شما آقايان روشنفكرغربي ، صلاحيت داريد كه نظر بدهيد. لكن ما هر وقت خواستيم قانون اسلامي بنويسيم ،خواستيم مسائل اسلام را طرح بكنيم ، شما صلاحيت نداريد. شما از اسلام اطلاعي نداريد. شما اسلام را مي گوييد براي اين زمان نيست ! براي اينكه اسلام را نمي دانيد؛ براي اينكه اعتقاد نداريد كه آنكه قانون اسلام را آورده است خداست . خداست كه محيط برهمه چيزهاست ؛ بر همه اعصار است . قرآن است كه كتاب همه اعصار است . دستورات رسول الله است كه براي همه اعصار است . شما اطلاعي نه از قرآن داريد، و نه از سنت داريد، و نه از اسلام . و ما به شما اجازه نمي دهيم كه دخالت در معقولات كنيد. بله ، دربعض مسائل اداري ، در بعض مسائل اجرايي ، شما هم حق نظر داريد. لكن عمده ايناست كه شما نمي خواهيد يك قانون اساسي اسلامي باشد. شماها از اسلام وحشت داريد. حق هم داريد؛ براي اينكه اسلام در استفاده هاي شما را بست ! اسلام دوستان شمارا از ايران بيرون كرد. اسلام ، جنايتكارها [را] كه رفقاي بعض از شما بودند به درك فرستاد! شما وحشت داريد از اسلام و حق داريد وحشت داشته باشيد. ولي ملت اسلام ،ملت ايران ، نمي تواند تابع هواي نفس شما باشد؛ نمي تواند قرآن را كنار بگذارد و قانون اساسي غربي را قبول كند؛ به شما اجازه نمي دهد كه در امري كه بي اطلاع هستيد و جاهل هستيد دخالت كنيد. شما اطلاعاتتان (1) در حدود مسائل غربي است . قوانين غرب رامي دانيد. شما تاكنون قرآن را مطالعه نكرده ايد. عرض مي كنم كه من به همه اقشارنمي گويم ؛ در بين اينها اشخاص اسلامي ، اشخاص مطالعه دار هست ؛ من آنها را مي گويم كه مي گويند اسلام ديگر فايده ندارد. من آنها را مي گويم كه مي گويند اسلام مال چهارده قرن پيش است .
ميزان ، راي ملت است
ما به اشخاصي كه اطلاع ندارند از قوانين اسلام ، اطلاع ندارند از روح اسلام ،نمي دانند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمي دهيم كه دخالت در اين امور بكنند. بله ، حق راي دارند؛ راي بدهند كه اسلام نه ؛ چنانكه دادند.مختارند كه راي بدهند؛ لكن نگويند كه ما مجلس موسسان كوچك را نمي خواهيم . يك مجلس موسسان پانصد - ششصد نفري مي خواهيم ! بهانه نگيرند. مگر مجلس موسسان چيست ؟ جز اين است كه اشخاصي كه مردم آنها را انتخاب مي كنند بايد بنشينند و قانون را ملاحظه كنند؟ بايد حتما ششصد - هفتصد نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعيين كنند، اينها وكيل ملت نيستند؟ اين مجلس مجلس موسسان نيست ؟ ما بعد از اينكه بررسي شد در قانون اساسي ، به نظر خبرگان اسلامي رسيد، به نظرروحاني اسلامي رسيد، به نظر علماي متعهد رسيد، به نظر نمايندگان مردم رسيد، باز همدر افكار عمومي مي گذاريم ، خود ملت ميزان است . مجلس موسسان اگر اعتبار داردبراي اين است كه مجلس مبعوث از ملت است . خود ملت حق ندارد راي بدهد، لكن وكيل ملت حق دارد؟! اين چه غلطي است ! خود من حق ندارم تصرف بكنم در مالم ،وكيل من حق دارد؟! خود شما حق نداريد راي بدهيد، وكيل شما حق دارد؟! وكلا براي اين حق دارند كه وكيل شما هستند، و الا چه حقي دارند؟ يك نفر چه حقي دارد براي 35ميليون جمعيت راي بدهد؟ پنجاه نفر - ششصد نفر چه حقي دارد براي يك ملت 35ميليوني راي بدهد؟ اين حق براي اين است كه شما مي خواهيد راي بدهيد. راي شماست . ميزان ؛ راي ملت است . ملت يكوقت خودش راي مي دهد. يكوقت يك عده اي را تعيين مي كند كه آنها راي بدهند: آن در مرتبه دوم صحيح است . و الا مرتبه اول ، حق مال خود ملت است . شما خون داديد، حقوقدانان براي شما تكليف معين كنند؟! خودتان بايد تكليف معين كنيد. شماييد، همين ملت ، همين مردم محروم دانشگاه ، جوانهاي محروم دانشگاه ، همين جوانهاي محروم مدرسه فيضيه ، همين جوانهاي محروم در ارتش ، همين جوانهاي محروم در بازار، همين جوانهاي محروم دركارخانه ها و در كشاورزي ، اينها بايد راي بدهند. بهانه ها را كنار بگذاريد؛ از خدا بترسيد؛با ملت شوخي نكنيد؛ راي مردم را هيچ حساب نكنيد؛ مردم را به حساب بياوريد.
نظرخواهي بيواسطه از مردم
ما حتما بايد تابع طرحهاي غربي باشيم ؟ اسلام را كار نداريم ؟! غرب هرچه بگويدتابع آن هستيم ؟! غرب تا حالا همين بساط بود كه بود. ما تا حالا مبتلاي به غرب بوديم .بيش از پنجاه سال - كه اكثر شما يا بعض از شما يادشان است ، بعضي از شما و من يادم است - و بيست و چند سال - كه اكثر شما يادتان است طرحهاي ما غربي بود؛ گرفتاريهاي ما از غرب بود. باز همان گرفتاريها پيش بيايد؟ قانون اساسي را هم آنها بنويسند؟! آنهاراي بدهند؟ غربزده ها راي بدهند؟ ميزان شما هستيد. آن كسي هم كه اينها خودشان قبول دارند - ولو دروغ مي گويند بعضي شان - دكتر مصدق هم وقتي كه مطلبي پيش آمد، كه من حالا يادم نيست ، آمد بالا ايستاد و گفت من با خود مردم صحبت مي كنم ؛ به وكلاكار ندارم ؛ وكلا صداي مردمند؛ من با خودشان صحبت مي كنم . ما از خودتان راي مي خواهيم . ما اگر چنانچه هيچ هم وكيل نگيريم ، شما هستيد ميزان .
ما براي خاطر اينكه اين نق نق ها كم بشود، گفتيم يك مجلسي هم درست بشود. شمااسمش را "مجلس موسسان " بگذاريد، اگر خيلي دلتان مي خواهد غربي باشيد. اگر خيلي دلتان مي خواهد كه مردم را به خودتان متوجه كنيد، اسمش را بگذاريد "مجلس موسسان "؛ و الا ما با مردم كار داريم . - ما قانون را - قاعده اين بود، قانون را بنويسيم ، منتشركنيم در همه بلاد؛ و همه مردم ببينند؛ بعد به آنها بگوييم اين را مي خواهيد يا نه . رفراندم كنيم . ما براي اينكه شماها خيلي دم از "روشنفكري " مي زنيد! يك قدري هم با شمامسالمت بكنيم . با اينكه هرچه مسالمت كنيم ، شما بدتر خواهيد كرد! ما مي گوييم كه مردم خودشان افرادي را تعيين كنند كه اين قانون اساسي كه نوشته شده است بيايند ببينند؛ هررايي دارند، هر طرحي دارند بدهند؛ مي خواهد اين رايها رايهاي مخالف با قرآن باشد،مي خواهد موافق . منتها ما مخالفهايش را قبول نمي توانيم بكنيم ؛ و شما هم دنبال اين هستيد كه اين كار را بكنيد. اين مجلس را شما اسمش را "مجلس موسسان " بگذاريد. مابعد از اين مجلس موسسان هم به خود موكلها، به وكلا ما چه كار داريم ، ما شما رامي شناسيم ؛ ما نوكر شماييم . [ابراز احساسات مردم با شعار درود بر خميني ]
اهانت به ملت چرا؟
آقايان مي گويند كه ملت بي اطلاع است ! من مي گويم شما هم بي اطلاع هستيد. اگرملت بي اطلاع است ، شما بي اطلاعتر هستيد! براي اينكه در اينجا اطلاعات اسلامي مي خواهد، و بعضي از شما اصلا اطلاع نداريد. بعضي از شما نمي داند نماز چند تاست !چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اينقدر ملت ما را ضعيف قرار مي دهيد؟ چرا اهانت به ملت مي كنيد؟ چه حقي داريد؟ در ملت ما همه چيز هست . اگر اسلام فقط عيب است ، بله شماحق داريد. ملت ما مسلم است ؛ شما هم اسلام را قبول نداريد؛ پس ملت ما چيزينمي داند براي اينكه اسلامي است ! ؟ و اسلام چيزي است كه مخالف با همه دانشهاست ! ؟حرف شما اين است ؟ يك قدري در حرفهايتان تفكر كنيد. يك قدري در مطالبتان تعقل كنيد، نگذاريد كه ملت يكوقت به تنگ بيايد. رژيم سابق ملت را به تنگ آورد؛نگذاريد. يك قدري تعقل كنيد. يك قدري براي اسلام حق قائل بشويد. يك قدري براي مسلمين حق قائل بشويد. يك قدري براي برادران اسلامي حق قائل بشويد.
مسئله اصلي ، كه حالا بايد شماي ارتشي ، من طلبه ، مراجع عظام ، علماي اعلام ،دانشگاهي ، بازاري ، دهقان ، اداري ، كارمندها، همه به آن توجه بكنند، اين است كه اين قانون اساسي ، كه اساس اسلام را ما مي خواهيم پياده بكنيم ، اين قانون اساسي درست بشود. بعد كه قانون اساسي مان را ان شاءالله به رغم اينهايي كه نمي خواهند بشود، باز شماراي داديد و درست شد و مجلس شورا را شما راي داديد آزادانه ، برخلاف اين پنجاه سال ، آزاد راي داديد و وكلايتان را فرستاديد، و رئيس جمهور را خودتان تعيين كرديد،[اگر] نگفتند شما حق نداريد، ما غربيها بايد رئيس جمهور برايتان تعيين كنيم ! خود شماتعيين كرديد؟! آن وقت مي آييم سراغ اينكه اين مسائل دوم را بايد پيش بياوريم ، و من هم مي دانم شما مشكلات داريد، ما هم مشكلات داريم . شما ارتش را مي دانيد كه يك اشكالاتي در آن هست ؛ ما هم ارتش را مي دانيم اشكالات دارد؛ هم ادارات را؛ هم وزارتخانه ها را؛ هم بازار را؛ و هم محله ها را؛ و هم مدارس خودمان را. اين مدارس خودمان هم اشكال دارد. اما حالا ما نبايد آن چيزي كه ما بايد در آن مسير همه با هم برويم هر كداممان مسيرش را رها كند. من بيايم بروم حجره هاي مدرسه مثلا چند تاهست ؛ نمراتش چه جوري هست ؛ طلبه هايش چند تاست ؛ و شما برويد بگوييد كه درارتش حالا چه اشكالي هست ؛ شورا لازم است يا چه لازم است . تشتت الان مخالف بامسير ماست ؛ ملتفت باشيد! الان اختلاف سليقه ها را نياوريد پيش . الان همه مان بايدبرويم سراغ اين كارها. چطور آن وقت كه - من گاهي مثال مي زنم - اگر يكوقت زلزله خداي نخواسته بيايد و يك شهر را خراب كند و من بنشينم توي مدرسه درس بخوانم ،شما هم برويد در نظام - عرض مي كنم كه - رژه برويد صحيح است ؟ نه ، بايد همه بياييماين زلزله زده ها را نجات بدهيم .
غربزدگي ، بدتر از زلزله زدگي
آقا، امروز مملكت ما غربزده است كه از زلزله زده بدتر است ! امروز بعضي ازاشخاص در اين مملكت مي خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند. اغفال مي كنندبعض مقامات را، مي خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند. امروز وقت اين نيست كه نق بزنم كه من فلان قسمش را نمي خواهم ، فلان قسمش را مي خواهم . امروز وقت اين است كه همه دست به هم بدهيد بگوييد اسلام را ما مي خواهيم ، چنانكه همه گفتيد؛ بااسلام همه پيش رفتيد. شما اشكالات خودتان را حالا پيش نياوريد؛ بگذاريد براي بعد،بگذاريد اسلام تحقق پيدا كند، بگذاريد مملكت ، مملكت بشود، بعد بياييم سراغ اينكه اين مملكت نظامش چه جور بايد باشد؛ طلبه اش چه جور بايد باشد؛ كاسبش چه جوربايد باشد. من هم مي دانم همه جا اشكال هست ، لكن الان ما زلزله زده هستيم ؛ غربزده هستيم . همه بايد دست به هم بدهيم و اين راه را تا اينجا كه آمديم ، باقي اش هم برويم .مابين راه هستيم . باز گردنه ها داريم كه دزدها توي آن گردنه هستند. ما يك گردنه را از آن گذشتيم ؛ يا دو گردنه را؛ باز دزدها توي آن گردنه هاي ديگر هستند؛ در كمين نشسته اند باهر صورت . ما بايد همه ، همه ، دست به هم بدهيم از اين گردنه ها بگذريم . بعد كه گذشتيم از گردنه ها و رسيديم به منزل ، بنشينيم بگوييم حالا اشكالاتمان چيست . الان وقت اشكال تراشي نيست . الان وقت جلو رفتن است . من از همه مي خواهم ، من التماس مي كنم به ملت ايران ، من دست ملت ايران را مي بوسم ، اسلام را مي خواهند ببرند.
لزوم طرد غربزدگان از دانشگاهها و محافل روشنفكري
اين قشرهاي اين قشرهاي دانشگاهي و دانشجو و وكلا و روشنفكرها، حساب خودشان را از اين چندين نفر، چند نفري كه عمال غربند و عمال محمدرضا، جدا كنند.كانون وكلا كه همه اش غربزده نيست ؛ كانون وكلا تويشان پيدا مي شود؛ اين غربزده ها راكنار بگذارند. يكي شان رفت ، باقي هم بروند. روشنفكرها هم ، روشنفكرهاي اسلاميروشنفكرهاي وارداتي را كنار بزنند. غربزده ها را كنار بگذارند؛ عده شان خيلي زياد هم نيست ، اما فضولي شان زياد است ؛ عده زياد نيست ، ادعايشان زياد است ! خود قشرروشنفكر متعهد اسلامي براي خاطر خدا، براي خاطر اسلام ، براي خاطر استقلال كشور،براي خاطر حفظ آزادي ، اين روشنفكر متعهد اسلامي ، آنهايي را كه در بينشان پيدامي شود كه نق مي زنند و مي خواهند نگذارند كارها پيش برود، اينها را كنار بزنند. التماس دعا دعا بكنند پيش گوششان ، بروند به اروپا باز سر عياشي اي كه مي كردند! حالا آمده اند.آن كانون وكلا، آنهايي كه بر ضد اسلامند كنار بگذارند. همه كه نيستند. بعضي از وكلابسيار مردم صحيح و سالمي هستند، بسيارشان ؛ ولي آنهايي كه فضولي مي كنند، آنها راكنار بگذارند؛ از كانون بيرون كنند.
نگراني غرب باوران از روحاني و دانشگاهي صالح
دانشگاه ما، كه مركز آدمسازي بايد باشد، قشر دانشجو كه متعهد براي اسلام است وخونش را براي اسلام داد و فعاليت براي اسلام كرد، حالا بيدار باشد كه يك عده معدودي توي اين دانشگاهها دارند مي روند و نمي خواهند اسلام پيدا بشود. نه اينكه مي خواهند دانشگاه درست بشود؛ خير؛ آنها از درست شدن دانشگاه مي ترسند. خدارحمت كند مرحوم فيض قمي (2) - رضوان الله عليه - را، توي همين مدرسه فيضيه ،نزديك اينجايي كه حوض بود، زمان رضاخان ، فرمودند به من كه چه عيبي دارد، خوب اينها مي خواهند صالح را از غير صالح جدا كنند. - مي خواستند امتحان بكنند و آن امتحانهايي كه مي خواستند بكنند و روحانيت را از بين ببرند - ايشان باورشان آمده بود؛مي فرمود كه خوب ، اينها مي خواهند صالحها را كنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من عرض كردم آقا، اينها از صالح مي ترسند! اينها از روحاني صالح مي ترسند؛ از بدش چه ترسي دارند؟ بدش كه همراه هست - همراهشان - اينها از صالح مي ترسند. دانشگاه هم بايد خودش را اصلاح كند. خود دانشگاهي ؛ خود دانشگاهي صالح . اينهايي كه حالاآمده اند و مي خواهند به قول خودشان اصلاح بكنند، اينها از اصلاح دانشگاه مي ترسند.اينها مي ترسند كه در دانشگاه يك آدمي پيدا بشود كه يكوقت مشت بزند به دهانشان !آنها هم مي ترسيدند كه از روحانيت يكي پيدا بشود مشت بزند به دهانشان ! همه از آدم مي ترسند. از آدمك كه كسي نمي ترسد!
برخورد استدلالي
اينها مي خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تويش پيدا بشود و شما جديت كنيد كه آدم پيدا بشود. شما جديت كنيد كه اين اشخاصي كه حالا افتاده اند توي دانشگاهها و دارندفساد مي كنند، خودتان بيرونشان كنيد. نياييد شكايت كنيد كه در دانشگاه يك كسي آمده و دارد حرف مي زند. خوب ، برو مقابلش بايست . بگو آقا تو چه مي گويي ؟ تو براي ملت دلت مي سوزد؟ اگر براي ملت دلت مي سوزد، چرا رفراندم را نمي گذاشتيد بشود؟ چرانمي گذاريد كشاورزها الان زراعتشان را بردارند؟ جز اين است كه مي خواهيد براي امريكا بازار درست كنيد؟ پيشتر شاه درست مي كرد، حالا شاهك ! چرا نمي گذاريدكارخانه ها راه بيفتد؟ اگر كارخانه ها براي ما راه بيفتد، خوب احتياجمان از بيرون كم مي شود، از غرب كم مي شود و اينها عمالند براي اينكه ما را محتاج به آنها كنند. بشناسيددوستان خودتان و دشمنان خودتان را. قشرهاي روشنفكر، دشمنهاي اسلام را بيرون كننداز مراكز خودشان . كانون وكلا، وكلاي دشمن با اسلام را، يا نفهم را، كنار بگذارند. من ازخداي تبارك و تعالي سلامت همه شما را مي خواهم و عذر مي خواهم كه شما را در اين گرما مزاحمت كردم ؛ ولي خوب چه بايد كرد. بايد دردها را گفت و ملت را بيدار كرد كه مبادا خداي نخواسته تحت تاثير اين حرفها يكوقت واقع بشوند. خداوند ملت ما راسعادتمند كند. خداوند مملكت ما را از شر شياطين نجات بدهد. خداوند شما را ازمسلمين متعهد و از لشكر امام زمان - سلام الله عليه - قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 78,105,456