30 دی
تولد حضرت مسیح
میلاد حضرت عیسی مسیح علیهالسلام
با نزدیک شدن سالروز میلاد پربرکت عیسی بن مریم(ع)و همچنین فرا رسیدن آغاز سال میلادی جدید، مسیحیان ایرانو جهان خود را برای برگزاری مراسم ویژه و جشنهای گسترده آماده میکنند.
عیسی بن مریم(ع) نه تنها در میان فرقههای مختلف مسیحی بلکه در میان تمامی پیروان ادیان؛ بویژه مسلمانان، ازاحترامی خاص برخوردار است و به همین مناسبت میلاد این پیامبر بزرگوار عید تمامی پیروان ادیان آسمانی است وهمگی به طور مشترک آن را عیدی سعید و پربرکت میدانند.
ولی به هرحال روشن است که در جهان امروز قدرتهاییمیکوشند تا با سوء استفاده از مقام و منزلت حضرت مسیح(ع) نظام ظلم و سلطه خود را بر جهان تداوم بخشند و در اینمسیر حتی از جشنهای تولد وی برای گسترش جبهه تهاجم فرهنگی علیه ملتهای جهان، سوء استفاده نمایند.
در واقع همین قدرتها هستند که به موازات توسل به پارهای خرافات، به موضوعات کذب و بیپایهای برای از میدان بهدر کردن قدرتهای مستقل و دولتهای انقلابی متوسل میشوند.
نمونه این مطالب بیپایه را باید در تبلیغات رسانههای بیگانه جستجو کرد.
آنجا که نظام جمهوری اسلامی را به نادیدهگرفتن حقوق مسیحیان و اعمال فشار علیه اقلیتهای مذهبی متهم میسازند در صورتی که مانند سایر شهروندان ایرانیاز حقوق مساوی برخوردارند و حتی در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده میباشند.
حال آن که مدعیان حقوقبشر از اعطای هرگونه امتیازی )چون حق داشتن نماینده در پارلمان و مجالس حکومتی( به مسلمانان این کشورها سرباز میزنند.
به هر حال جهان مسیحیت سالروز تولد حضرت مسیح(ع) را در حالی جشن میگیرد که سال به سال بلکه روز به روز ازآرمانهای این پیامبر بزرگ الهی دورتر میشود و از ارزشهایی که وی آنها را تبلیغ کرده است عدول میکند.
مسیح -س- پیام محبت ورزیدن به دیگران را برای بشریت به ارمغان آورد، به اقامه عدل و نفی ظلم همت گماشت،معنویت را به عنوان محور اصلی زندگانی انسان مطرح ساخت، زهد را پیشه ساخت و دنیاطلبی را مذموم شمرد وخود همواره با فقرا و فرودستان محشور بود و از زیاده طلبان و مستکبران دوری میجست، چنانکه مترفین و عوام،دین او را منحصر به رعایا و فقرا میدانستند اما آیا اکنون نیز میتوان چنین تصویری از دنیای مسیحیت ترسیم کرد؟ آیامدعیان پیروی از مسیح س و بویژه قدرتهای بزرگ که عمدتاً سنگ حضرتش را بر سینه میزنند در مسیر آرمانهای اوگام برمیدارند؟ آیا قدرتهای مسیحی عالم، زیادهطلبی را نفی میکنند یا خود در این جهت پیشتازند؟ آیا دنیا طلبی وزورگویی در نزد آنها مذموم است یا شیوه آنان است و این امور را برای خود مشروع میشمارند؟ آیا در جهت حفظارزشهای اخلاقی و انسانی گام برمیدارند یا آن که خود این ارزشها را پایمال میسازند و خوی حیوانی را تبلیغ میکنندو بالاخره آیا مسیح را پیامبر الهی میدانند و تعلیمات او را بدون چون و چرا پذیرفتهاند یا اینکه او را نظریه پردازیمیشمارند که باید در نظریاتش تجدید نظر شود و در نهایت، کار را به جایی میرسانند که نه خود مسیح بلکهمسیحیت را مصلوب میسازند.
بیتردید اگر مسیح - س - حاضر میبود، از آیین و پیروانی که به او نسبت داده میشود در شگفت میماند.
مسیح - س -نیز همچون رسولان پیشین و نیز مانند رسول اکرم9 جز اسلام را تبلیغ نکرده است و از همین روست که به رغمتحریفهای فراوان در آیین او، همچنان مشترکات زیادی بین دین مسیح - س - و دین مبین اسلام مشاهده میشود و درقرآن کریم نیز بر نزدیکی مسلمانان با مسیحیان تأکید شده است.
این تأکیدات، انگیزه و مشترکات محور وحدت یادست کم محور نزدیکی دیدگاهها و مواضع جهان اسلام با دنیای مسیحیت محسوب میگردند.
با توجه به این مهم، معتقدان به ذات اقدس احدیت و پشتیبانان ارزشهای الهی و طرفداران معنویت میتوانند موضعیواحد و مستحکم در برابر دین زدایان و شهوتپرستان و مستکبران و طاغوتهای زمان اتخاذ کنند.
این امر جز باهمفکری و رایزنی و همکاری نزدیک بین علمای اسلام و مسیحیت مقدور نخواهد بود که البته نیل به این هدفچندان هم دشوار نیست؛ زیرا اتحادی طبیعی میان این دو دین عمده جهان وجود دارد که نمونهای از آن را چند سالپیش در جریان برگزاری کنفرانس جمعیت و توسعه در مصر شاهد بودیم.
در این کنفرانس، جهان اسلام و مسیحیت هردو در برابر تهاجم فرهنگ منحط حاکم بر غرب به کانون خانواده و اجتماع انسانی موضع گرفتند که این امر از مشترکاتارزشی این دو آیین ناشی میشود.
زمینههای همکاری از این دست کم نیستند، کافی است که وجود خطر مشترک کهپیروان هر دو مذهب بلکه جهان بشریت را تهدید میکند، تبیین و اثبات گردد تا مسلمانان و مسیحیان عالم پیرامونیک محور به حرکت درآیند.
آنچه در این میان اهمیت خاص دارد؛ این که نباید منتظر تهاجم دشمن ماند و در پس آن بهواکنش پرداخت بلکه باید ابتکار عمل را در دست گرفت و از حملات احتمالی دشمن نیز جلوگیری کرد و در این مسیراستثنا و تبعیض نیز قائل نشد، چنانکه امام(ره) همانگونه با پردازندگان فیلم »آخرین وسوسه مسیح« و آثار مشابه برخوردکردند که با سلمان رشدی مرتد.
امید آن که ضرورت حال، انگیزهای باشد برای از میان برداشتن دیوارهای کاذب میان اسلام و مسیحیت.
در پایانضمن تبریک سال نو میلادی به کلیه موحدان جهان؛ بخصوص مسیحیان کشور اسلامی ایران امیدواریم که آرمانهایاین پیامبر بزرگ سرمشق و الگوی پیروان راستینش قرار گیرد.