31 مرداد
در 21 تیر خلاصه تر آمده است. سالروز حماسه خونین گوهرشاد
سالروز حماسه خونین گوهرشاد
31مرداد ماه مصادف است با کشتار فجیع مسجد گوهرشاد به دستور رضاخان.
از هنگامی که استعمارگران قدمبه میهن اسلامی ما نهادند، اسلام و سنتهای ارزشمند اسلامی را مانع نفوذ کامل خویش به این کشور یافتند و مسألهحجاب از جمله مسائلی بود که استعمار آن را به عنوان سدّ راه خویش تلقی نموده و رضاخان را مأمور مبارزه با آن کرد.
به مجرّد شنیده شدن چنین نغمهای شوم، از تمام نقاط کشور فریاد اعتراض بلند گردید و در مشهد مقدس مردم از شهرو روستاهای اطراف به مسجد گوهرشاد آمدند تا از آن مکان مقدس و از کنار حرم مطهّر حضرت علی بن موسی7 خشمو نفرت خویش را به گوش آن رژیم ضد مردمی برسانند.
در این رابطه در مشهد مقدس علما و مجتهدین در یکی ازجلساتشان در منزل مرحوم آیةاللَّه سید یونس اردبیلی، تصمیم گرفتند تلگرافی به رضاشاه مخابره کنند تا او را از اینعمل )کشف حجابمنصرف گردانند.
این تلگراف به امضای هشت تن از علمای مسؤول و متعهد رسید و همچنین قرار شد که خطبای معروف مثلشیخ مهدی واعظ خراسانی، شیخ عباسعلی محقق و بهلول در مسجد گوهرشاد به منبر بروند و مردم را در جریانحوادث قرار دهند.
صبح روز جمعه 10 ربیعالثانی 1354 قمری قزاقان مستقر
در مشهد برای متفرق ساختن مردم،وارد عمل شدند.
قزاقان رضاخان بیمحابا به روی مردم آتش گشودند و حدود یکصد نفر را کشته و زخمی کردند، ولیمردم متفرق نگشته و مقاومت نمودند و قزاقان گریختند.
این گریز به خاطر این بود که آنان دستوری برای اعمال هر چهبیشتر خشونت جهت متفرق کردن مردم نداشتند؛ لذا بنا به دستور، عقبنشینی نمودند.
پس از این هجوم، مردم اطراف مشهد با داس و چهار شاخ و بیل و.
به طرف مسجد سرازیر شدند.
مسجدگوهرشاد لبریز از جمعیت شد، روحانیان به ترتیب در منبر حضرت صاحبالزمان-عج- قرار گرفتند و برای مردم،توطئههای رژیم شاهنشاهی را افشا کردند.
غذای مورد نیاز مردم متحصن در مسجد از بیرون توسط پشتیبانان نهضتمیرسید و زنان نیز خواستار شرکت در نهضت شدند.
مسجد پیرزن که در وسط مسجد گوهرشاد واقع بود با زدن چادر برای زنان شجاع و آزاده مسلمان آماده گردید ویکی از سخنرانان برای زنان سخنرانی کرد.
مسجد دیگر جای سوزن انداختن نداشت، شعارهای ضد سلطنت و کشف حجاب داده شد.
مسجد یکپارچه،سرود مقاومت سرداد.
دولتیان وحشت خویش را به مرکز خبر دادند.
مرکز تلگرافخانه مشهد، شاهد رفت و آمدشتابزده نمایندگ
ان حکومت بود و از تهران این خبر مخابره شد که ذات ملوکانه امر میفرمایند:
مسجدیان را تار و مارکنند و همه را دستگیر و مجازات نمایند!سران قشون و شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کردند و قرار شد بعد از نیمه شب، کشتار آغازشود.
قبل از ظهر، قزاقان در شهر و در نقاط حساس و استراتژیک مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسلهای سنگین رابر بامهای مشرف به حیاط گوهرشاد مستقر نمودند و شایع کردند که برای حفاظت از بانکها آمدهاند.
اسدینایبالتولیه رضاشاه، از نقشه کشتار مطلع بود و چون میدانست که مجتهدین هم در مسجد هستند، درصدد برآمد آنهارا از مسجد خارج کند.
لذا به دروغ پیام فرستاد که تلگراف شما را اعلیحضرت همایونی پاسخ گفته، تشریف بیاوریدبرای مذاکره، و با این حیله، مجتهدین را از کشیکخانه مسجد به دارالتولیه کشاند.
شاید هم این مکر را خود سران وطراحان جنایت، خلق کردند برای اینکه اگر مجتهدین و علمای طراز اول در این حمله و یورش کشته میشدند،خراسان یکپارچه شورش میشد و این شورش گسترش مییافت و دیگر به هیچ روی نمیتوانستند از آن جلوگیرینمایند؛ لذا با این حیله آنان را از مسجد خارج ساختند.
توپهای سنگین در خیاب
ان تهران روبهروی مسجد گوهرشاد، استقرار یافت.
پاسی از نیمههای شب 12ربیعالثانی گذشته بود، که صدای غرش مسلسلهای قزاقها آسمان مقدس خراسان را به لرزه انداخت و قشون شاه بهفرماندهی سرلشگر ایرج مطبوعی برای فتح مسجد گوهرشاد به حرکت درآمد و صدای شیپور آغاز جنگ، از همهطرف بلند شد.
عدهای از مأموران مخفی رژیم قبلاً وارد مسجد شده بودند و قرار بود آنها از داخل وارد عمل شوند و راهها رابرای ورود نیروهای رضاخان به داخل مسجد هموار سازند و چنین شد.
دژخیمان اسلحه به دست، پای به درون خانهخدا گذاردند و همه مسجدیان را به رگبار بستند و به هیچ کس رحم نکردند و به قول خودشان کاری کردند که روسها درجریان حمله سال 1330 به این شهر مقدس نکرده بودند.
هنگامی که سپیده سرزد، دیگر نه صدای گلولهای بود و نهصدای مردم، و قزاقان فاتح در پناه مسلسلهای خویش پای بر روی کشتهشدگان میگذاشتند و به دنبال افردای بودندکه در پناهگاهی به دور از گلولهها زنده مانده بودند.
سپس کامیونها را آوردند برای بردن جنازه مدافعانی که جز اسلحه ایمان و شهادت، سلاح دیگری نداشتند وآماده بودند تا با خون سرخ خویش از ارزشهای اسلامی- ملّیشان دفاع کنند.
r> به گفته یک شاهد عینی، 56 کامیونجنازه بردند و زخمیها را هم همراه کشته شدهها در گودالی در محله خشتمالها و باغ خونی مشهد، دفن کردند.
بدین ترتیب، این فاجعه هولناک پایان یافت؛ ولی یاد حماسه خونین این نهضت اسلامی برای همیشه در تاریخمبارزات اسلامی ملت ما باقی ماند.